Web Analytics Made Easy - Statcounter

اسرائیلی‌ها با عادی سازی روابط با کشور‌های عربی به دنبال جلوگیری از انزوای خود بودند، اما در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر فهمیدند که چقدر نزد ملت‌های منطقه منفورند.

پدیده عادی سازی روابط اسرائیل با کشور‌های عربی و اسلامی از ابتدای شکل گیری این رژیم هموار در دستورکار سیاست مداران آن‌ها قرار داشته و برای جلوگیری از انزوا و ایجاد مشروعیت برای صهیونیست‌ها دنبال شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



اگرچه رژیم صهیونیستی در ابتدا ابزار‌های متعددی را برای خارج شدن از انزوا به کار برد، اما در ادامه با تکیه بر سازوکار‌های گوناگون سیاسی، تکنولوژیک، نظامی، امنیتی و اقتصادی بر سطح جدیدی از اهداف مطلوب تمرکز کرد و در چارچوب توافقات سازش یا معاهدات مستقیم و غیرمستقیم با کشور‌های مختلف عربی - اسلامی به شکل هدفمند آن را دنبال کرد است.

روابط اسرائیل با کشور‌های عربی و اسلامی، طبیعی و براساس شاخص‌های شناخته شده نیست. عادی سازی روابط اساسا برای نابودی فرهنگ، تمدن، ارزش‌ها و اعتقادات این کشور‌ها و ایجاد پایه و ریشه‌های سلطه بر آنان طراحی و به اجرا درآمده است و تسلط بر کشور‌های منطقه و عادی سازی مناسبات شناخت این سازوکار‌ها در ایجاد نتایج حاصل از آن موضوع مورد توجه در این باره است.

تعدادی از کارشناسان معتقد هستند آنچه اسرائیلی‌ها از عادی سازی روابط می‌گویند صرفا توهمات خودشان است. هدف مغرب از عادی سازی روابط با اسرائیل تسلط بر صحرای غربی و تثبیت پادشاهی خود و اعمال استقلال خود بر آن است. هدف سودان خلاصی از تحریم‌ها است. هدف بحرین هم رسیدن به پول و سرمایه گذاری‌های مهم، عظیم و گسترده است. هدف امارات هم دستیابی به سلاح‌های پیشرفته از جمله جنگنده و همچنین تکنولوژی‌های پیشرفته و گوناگون است، اما همه این‌ها صلح نیست، به صلح هم نمی‌رسد.

با وجود این موارد صهیونیست‌ها به تلاش‌های خود برای عادی سازی روابط با کشور‌های عربی و مسلمان با داشتن رسانه‌هایی که به شکل‌های مختلف از آن‌ها حمایت می‌کنند و سعی در بی گناه بودن این رژیم کودک کش دارند حفظ کردند، اما به نظر می‌رسد این روابطی که اسرائیلی‌ها در چند وقت اخیر دم از آن می‌زنند تنها با دولت‌های این کشور‌های عربی است و مردم این کشور‌ها همچنان نسبت به صهیونیست‌ها با نگاهی تنفرآمیز برخورد می‌کنند. موضوعی که نمود آن را در جام جهانی فوتبال که در کشور قطر در حال برگزاری است می‌توان مشاهده کرد.

جام جهانی فوتبال ۲۰۲۲ برای اولین بار در منطقه برگزار شده و همین موضوع دلیلی شد که صهیونیست‌ها برنامه ریزی ویژه‌ای برای حضور در قطر و پوشش مسابقات داشته باشند. برنامه ریزی که به نظر می‌رسد با شکست سخت و تلخی برای آن‌ها مواجه شده است.

تیم‌های خبری رژیم صهیونیستی با تدارک ویژه‌ای وارد قطر شدند و سعی داشتند که نشان دهند این عای سازی روابط تنها با دولت‌های کشور‌ها عربی نبوده و مردم این کشور‌ها نیز مشکلی با عادی سازی روابط با اسرائیلی‌ها ندارند. اما جریان بازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها به شکلی دیگری برای آن‌ها رقم خورد.

بنا بر ادعای روزنامه اسراییلی"جروزالم پست"، چندین خبرنگار اسرائیلی که برای پوشش بازی‌های جام جهانی فوتبال به قطر رفته‌اند، می‌گویند که در جام جهانی قطر با فضایی از خصومت و نفرت مواجه شده‌اند و هواداران فوتبال از صحبت با آن‌ها خودداری می‌کنند، پرچم فلسطین را در پس زمینه فیلم‌های آن‌ها تکان می‌دهند و بر سر آن‌ها فریاد می‌زنند و از آن‌ها دوری می‌کنند و حتی آن‌ها را از تاکسی، فروشگاه و.. بیرون می‌کنند.

طرفداران عرب‌زبان یا فریاد فلسطین سر می‌دهند و یا پرچم‌هایی از فلسطین را بر روی شانه‌های خود می‌اندازند. طبق گفته اسرائیلی‌ها این رفتار تنها مربوط به کشور‌های عرب و مسلمان نمی‌شود و بر اساس فیلم‌هایی که در این روز‌ها از جام جهانی قطر منتشر شده بسیاری از هوادارن از کشور‌های دیگر مانند برزیل، ژاپن و حتی تیم‌های اروپایی با خبرنگاران اسرائیلی حتی هم کلام هم نمی‌شوند و از آن‌ها دوری می‌کنند.

در ارتباط با روابط بعضی از دولت‌های عربی با رژیم صهیونیستی صحبت‌های مختلف و تحلیل‌های گوناگونی مطرح شده است، اما شاید بهترین صحبت در این باره را بتوان در سخنان رهبر معظم انقلاب پیدا کرد.

مقام معظم رهبری این حرکت را خیانتی به دنیای اسلام و کشور‌های منطقه خواندند و گفتند: این وضعیت دیری نخواهد پایید، اما لکه ننگ آن بر پیشانی کسانی که غصب کشور و آواره کردن ملت فلسطین را به بوته فراموشی سپردند و پای صهیونیست‌ها را در منطقه باز کردند، باقی خواهد ماند.

آمریکا برای مشروع جلوه دادن جایگاه رژیم صهیونیستی در جهان عرب و امت اسلامی به دنبال ایجاد روابط دیپلماتیک و اقتصادی علنی میان اسرائیل و کشور‌های عربی است. این استراتژی دو هدف را پیگیری می‌کند:

هدف اول، کاستن از اهمیت گفتمان مقاومت و ایستادگی و جایگزین کردن آن با جریان سازش در قالب پروژه معامله قرن است.

هدف دوم، فروپاشی نرم اقتصادی و امنیتی کشور‌های طرف رابطه با رژیم صهیونیستی در میان مدت و درازمدت است.

تاریخ معاصر منطقه، اما نشان می‌دهد هیچ کشوری از طریق ارتباط با اسرائیل به ثبات و امنیت سیاسی و اقتصادی نرسیده و برعکس به مسیر اضمحلال و فروپاشی درونی سوق یافته است.

منبع: پول نیوز

کلیدواژه: فوتبال فوتبال فوتبال ایران فوتبال آسیا فوتبال ساحلی فوتبالیست عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی جام جهانی فوتبال کشور های عربی جام جهانی صهیونیست ها اسرائیلی ها کشور ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.poolnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پول نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۱۶۳۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟

استیون کوک، ستون نویس و نویسنده کتاب "پایان جاه طلبی: گذشته، حال و آینده آمریکا در خاورمیانه" در فارن پالیسی نوشت: آیا رهبران کشور‌های عربی هوای اسرائیل را دارند؟ اگر کسی نگاهی به تحلیل‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی در خصوص تلاش‌های ترکیبی دولت‌های اسرائیل، آمریکا، بریتانیا، فرانسه، اردن و احتمالا سایر دولت‌های عربی برای ناکام گذاشتن حملات موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل بیاندازد، چنین برداشتی خواهد کرد. گروهی از تحلیلگران، اسرائیلی‌ها و فعالان طرفدار اسرائیل دوست دارند چنین تحلیلی را باور کنند.

به گزارش انتخاب، اما افسوس که این ادعا تا حد زیادی اغراق آمیز است. آخر هفته گذشته در بردارنده تحولات بسیاری بود، اما تقویت همکاری‌های عربی اسرائیلی جز تحولات سپیده دم"خاورمیانه جدید" نبود.

تهاجم نظامی ویرانبار اسرائیل به نواز غزه در طی ۶ ماه گذشته فشار زیادی بر روابط این کشور با دولت‌های عربی به ویژه اردن و مصر وارد آورده است. از بین دولت‌های عربی‌ای که دارای روابط دیپلماتیک با اسرائیل هستند، سفرای مراکش، مصر و امارات همچنان در تل آویو حضور دارند، اما پس از کشته شدن ۷ عضو سازمان غیرانتفاعی آشپزخانه مرکزی جهان، ابوظبی هماهنگی خود در زمینه کمک‌های بشردوستانه را با اسرائیل به حالت تعلیق درآورده است. با این حال همچنان پس از همه این خشونت‌ها و تنش‌های دیپلماتیک، خبرنگاران و تحلیلگران این سوال را مطرح می‌کنند که آیا توافقات ابراهیم، که با وساطت دولت ترامپ به عادی سازی روابط بین اسرائیل و چند کشور عرب حاشیه خلیج فارس منجر شد اکنون مرده است یا نه.

یک دلیل وجود دارد که چرا هماهنگی‌های امنیتی منطقه‌ای در آخر هفته گذشته با رهبری فرماندهی مرکزی آمریکا (سنتکام) حائز اهمیت بسیاری بوده است. جنبه دیگر اهمیت موضوع مربوط به خود آمریکاست. پس از بیش از یک دهه تلاش برای تمرکز زدایی و چرخش توجه سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به سایر مناطق، دولت بایدن اثبات کرد که واشنگتن می‌تواند صرف نظر از رویکرد سردرگم خود در قبال جنگ غزه، یک منبع تامین کننده امنیت در منطقه باشد.

اما نباید در نتیجه گیری‌ها از این اتفاق بیش از حد اغراق کرد. همزمان با اشتراک مساعی دوستان اسرائیل و در حالی که تل آویو به صورت علنی از ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، اردن و قدرت‌های منطقه بابت کمک هایشان قدردانی می‌کرد، مقام‌های کشور‌های عربی و تحلیلگران به سختی در تلاش بودند تعبیر‌ها درباره تولد خاورمیانه جدید را تعدیل کنند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن تصریح کرد که ساقط کردن پهپاد‌های ایرانی دفاع از حریم هوایی کشورش بوده و اگر پهپاد‌هایی از سمت مقابل نیز شلیک می‌شد اردن همان کار را انجام می‌داد.

یک مقام سابق عربی در این باره به من گفت: «باید دید دولت‌ها چه برداشتی از مشروعیت اقدام نظامی اخیر (در دفع حمله ایران) دارند. در دریای سرخ ظاهرا کسی نمی‌خواست بخشی از ائتلاف دریایی‌ای باشد که به منزله دفاع از اسرائیل تلقی می‌شد. هفته گذشته، کشور‌ها پرتابه‌های شلیک شده را به این دلیل ساقط کردند که می‌شد آن را در قالب دفاع از حاکمیت بر آسمانشان تعبیر کرد و نه تمایل به یک جنگ منطقه ای.»

استدلال‌های مهمی این وسط وجود دارد. با توجه به جنایت‌های رخ داده در غزه و خشم بسیاری از شهروندان خاورمیانه از به خاک و خون کشیدن غیر نظامیان توسط ارتش اسرائیل، هیچ رهبر عربی‌ای تمایل ندارد که به صورت علنی در کنار اسرائیل قرار بگیرد، چه رسد به تلاش برای حفظ امنیت آن. با این حال، دفاع از حریم هوایی و جلوگیری از تشدید نزاع منطقه‌ای کنونی نتیجه یکسانی به دنبال دارد: کمک به اسرائیل.

صرف نظر از هیاهو‌های روز‌های اخیر، عملیات نظامی هماهنگی که از اسرائیل در برابر تلفات انسانی و مادی احتمالی محافظت کرد، نشان دهنده پایداری توافقات صلح اردن - اسرائیل و مصر - اسرائیل و همچنین توافقات عادی سازی سال ۲۰۲۰ است. تردیدی نیست که روابط میان دولت‌های اسرائیل و اردن در سال‌های اخیر و با توجه به تمرکز نتانیاهو بر توسعه روابط با کشور‌های حوزه خلیج فارس و اقدامات تحریک آمیز در بیت المقدس و کرانه باختری تحت فشار بوده است. این وضعیت مشکلاتی سیاسی برای ملک عبدالله ایجاد کرده بود و توازن ظریف برقرار شده میان خواسته‌های جمعیت فلسطینی ساکن اردن، جنبش اسلامی فعال این کشور و رهبران قبایل کرانه شرقی از یک سو و ضرورت راهبردی حفظ روابط عمیقا نامحبوب با اسرائیل از سوی دیگر را تهدید می‌کرد.

عزم ملک عبدالله برای حفظ روابط با اسرائیل، با توجه به اهمیت روابط اردن و آمریکا در بردارنده یک دیالوگ امنیتی بود که با وجود تضعیف روابط با اسرائیل در سایر جنبه ها، همچنان برای رهبران اردن از اهمیت برخوردار بود. این همکاری امنیتی زمانی که اسرائیل در سپتامبر ۲۰۲۱ در حوزه تحت مسئولیت سنتکام قرار گرفت تقویت شد. مصری‌ها به نوبه خود ظاهرا نقش قابل تشخیصی در تحولات آخر هفته گذشته ایفا نکردند، اما آن‌ها هم اطمینان یافته اند که به رغم بحران‌های متعددی که روابط دو کشور را از سال ۱۹۷۹ تاکنون تحت تاثیر قرار داده، دیالوگ‌های امنیتی شان با اسرائیل همچنان به قوت خود باقی و برای طرفین سودمند بماند.

منتقدان بدون تردید استدلال خواهند کرد که این روابط امنیتی شده جای تحسین و مباهات چندانی ندارد. روابط میان دولت‌های عربی که مشروعیتشان از جمله به دلیل روابط با اسرائیل زیر سوال است، و یک دولت اسرائیلی که فلسطینیان را قتل عام و سرکوب می‌کند، جز برای رهبران اقتدارگرا و با هدف جلب حمایتی که آن‌ها از واشنگتن دریافت می‌کنند برقرار نیست. اما این موضوع نافی این واقعیت نیست که دیالوگ‌های امنیتی‌ای که سال‌ها بین این کشور‌ها برقرار بوده، در روز ۱۳ آوریل به ثمر نشسته است.

استدلال مبنایی در مورد ضرورت وجود توافقات ابراهیم که بر اساس آن همکاری‌های امنیتی پس از سال‌ها هماهنگی غیررسمی و پنهانی به سرعت توسعه یافت، همچنان پابرجاست. هیچ رهبر عربی در حاشیه خلیج فارس نیست که به نتانیاهو اطمینان داشته باشد و مخالف اقداماتی که ارتش اسرائیل در غزه انجام می‌دهد نباشد، اما اماراتی ها، بحرینی‌ها و سعودی‌ها (که شرکای ساکت توافقات ابراهیم هستند) مطمئنا بیشتر از اسرائیل از ایران ترس دارند. این تاکیدی بر استدلال حامیان توافقات ابراهیم است و اینکه چرا حامیان مردم فلسطین از این توافقات عصبانی هستند: رهبران عربی که روابط خود با اسرائیل را عادی سازی کرده اند، بیش از آنکه به موضوع تشکیل دولت فلسطینی اهمیت بدهند، بر دفع چالش ایران متمرکز هستند. به رغم عدم حضور برخی از سفرای کشور‌های عربی در تل آویو در طول ۶ ماه گذشته، هیچ یک از دولت‌های عربی که دارای روابط با اسرائیل هستند، اقدام به قطع روابط خود نکرده اند. برای مثال دولت عربستان علنا تصریح می‌کند که همچنام متعهد به عادی سازی روابط است، اما مسئولین سعودی خاطر نشان می‌کنند این عادی سازی را منوط به تشکیل دولت فلسطینی خواهند کرد. با این حال پس از همه این خشونت و قتل غیرنظامیان بی گناه در غزه، صرف این واقعیت که عربستان همچنان مایل به پیشبرد روابط خود با اسرائیل است ناگفته‌های زیادی درباره جایگاه موضوع فلسطین در میان اولویت‌های رهبران کشور‌های عربی دارد.

در نهایت پس از آنکه بیش از دو دهه سرمایه گذاری آمریکا برای ایجاد تغییر در خاورمیانه نتیجه چندانی به دنبال نداشت، تلاش هماهنگ هفته گذشته برای جلوگیری از یک جنگ گسترده منطقه‌ای نتیجه رهبری واشنگتن بود. این اقدام نشان داد که زمانی که سیاستگذاران آمریکایی بر جلوگیری از تهدیداتی که ثبات و امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد تمرکز کنند، واشنگتن می‌تواند موفق عمل نماید. مطمئنا منتقدان استدلال خواهند کرد که ایالات متحده در توانمندسازی ارتش اسرائیل برای نابود کردن غزه نقش کاملا مخربی را ایفا نموده است. این انتقادی کاملا بجاست. آیا این ناظران یک جنگ تمام عیار منطقه‌ای را ترجیح می‌دهند؟ برخی ممکن است با توجه به نگاهشان نسبت به اسرائیل موافق چنین جنگی باشند، اما سیاست آمریکا بر خلاف چنین سناریویی است.

آخر هفته گذشته بسیاری از تحلیلگران در شبکه‌های اجتماعی و سایر رسانه‌ها با هیجان از این مسئله سخن گفتند که چگونه خاورمیانه جدیدی متولد شده که در آن کشور‌های منطقه تلاشی هماهنگ را برای دفع حملات ایران علیه اسرائیل شکل داده اند، اما آنچه هیجان انگیزتر است اینکه جنگ حاضر تغییر چندانی در مناسبات منطقه‌ای صورت نداده است. دولت‌های منطقه همچنان مرعوب ایران هستند، هیچ تعهد ویژه‌ای به برقراری عدالت در حق فلسطینیان ندارند، خواهان روابط خود با اسرائیل و مایل به ایفای نقش رهبری از جانب واشنگتن هستند.

دیگر خبرها

  • سناتور آمریکایی، عادی سازی روابط تل آویو و عربستان را توافقی مخاطره آمیز خواند
  • از طنین «فریاد قدس» تا شنیده شدن استخوان‌های خُرد شده رژیم صهیونیستی/ روسیاهی به زغال صهیونیستی ماند
  • اعتراضات دانشجویی در آمریکا می‌تواند به «مردم عادی» هم منتقل شود
  • نشست مشورتی مقامات ۶ کشور عربی درباره تحولات غزه
  • برگزاری نشست مشورتی مقامات ۶ کشور عربی درباره تحولات غزه
  • فرود هواپیمای مقامات اسرائیلی در عربستان سعودی / تلویزیون اسرائیل: احتمالا این مقامات برای گفت‌و‌گو درباره عادی‌سازی روابط رفته باشند
  • موسیقی لرستان در تالار وحدت طنین انداز می‌شود
  • اندونزی: هیچ عادی سازی روابطی با اسرائیل وجود ندارد
  • بالانسر ایران و اسرائیل
  • آیا اعراب در مقابل ایران، هوای اسرائیل را دارند؟